جدول جو
جدول جو

معنی خرس گیاه - جستجوی لغت در جدول جو

خرس گیاه
(خِ)
گیاهی است که بیخ آن را شقاقل می گویند و آنرا خرس بسیار دوست دارد، بعضی گفته اند آن گزر بریست و گروهی گویند کرفس بری و در این خلاف است و بیونانی دوقس و توقس خوانند و فرقه ای بر آنند که دوقس غیر آن است و آنرا دوماواغرما نیز نامند. (از فرهنگ جهانگیری) (ازبرهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ سِ گُ دَ / دِ)
خرس بزرگ. خرس جسیم، فحش گونه ای است که بکسی می دهند که کارهای کودکان می کند
لغت نامه دهخدا
(خَرْ رِ)
دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی شمال خاوری چقلوندی کنار راه فرعی چقلوندی به بروجرد. دامنه و سردسیر. آب آن از چشمۀ خره سیاه. محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی. راه اتومبیل رو است و اهالی زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
گیاهی است که مرده. گیاه خشک. گیاه از بین رفته: هائجه، زمین خشک گیاه یا زردگیاه. (منتهی الارب). اهاجه، خشک گیاه یا زردگیاه یافتن زمین را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تُ / تُ رُ)
ترش گیا. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رِ)
خری که پوست بدنش سیاه است. ادلم. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر گیاه
تصویر پر گیاه
پر از گیاه گیاه ناک پر نبات
فرهنگ لغت هوشیار